بسم رب المنتظر المهدی
اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الْعَنِ الثّانِىَ، ثُمَّ الْعَنِ الثّانِىَ، ثُمَّ الْعَنِ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً
سلام. شما بگید توی چندتا خط چطور میشه همه چیز رو جا داد؟ اول تبریک آغاز امامت منجی عالم بشریت روحی فداه و بعد عید الزهرا روز شادمانی دل اهل بیت علیهم السلام ، روز به درک واصل شدن دشمن اصلی اهل بیت لعنة الله علیه! یادمون باشه محبت و ولایت به فرمودهی امام صادق علیه السلام بدون برائت معنا نداره که در جواب شخصی که عرض کرد شخصی را میشناسم که محبت شما را دارد اما نسبت به دشمنان شما برائت ندارد. حضرت میفرمایند: هَیْهَاتَ کَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحَبَّتَنَا وَ لَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا! همانا دروغ میگوید کسی که ادعای محبت ما را دارد و نسبت به دشمنان ما ابراز بیزاری نمیکند(بحارالانوار جلد27 صفحه58) در تمام ادعیه هم این معنای مهم وجود داره که هم تولاست و هم تبری. برای اطلاع بیشتر پست پارسال رو به این مناسبت با عنوان "غدیر ثانی" بخونید.
و بعد سال جدید و بهار... هرچی فکر میکنم میبینم بهار بی گل روی ربیع الانام بهار نیست...
قـصد جـان میکند این عید و بهارم بـی تو این چه عیدی و بهاری است که دارم بی تو؟
گـیـرم ایـن بـاغ گـلاگـل بـشـکـوفـد رنگین بـه چـکار آیــدم ای گـل بـه چـه کـارم بی تو؟
گیرم از هیمه زمرد به نفس رویانده است بـاز هــم بــاز ، بــهــارش نــشــمــارم بی تو
بهار باید فایدهای هم داشته باشه... برای تغییر... برای بهبود اوضاع... اما بهار برای دلهای یخ زدهای مثل دل من این بهارهای ظاهری نیست. بهاری باید از نوعی دیگر...
چنین که یخ زده ایمان من اگر هر روز هــزار بــار بـیـــایـد بــهـــار کـافـی نـیـسـت
خودت دعـا بکن ای مهربان که برگردی دعای این همه شب زنده دار کافی نیست
یک سال دیگه هم گذشت و توی تقویمهامون یک روز اضافه نشد: "روز ظهور موعود(عج)"
اما... نام کربلا که به گوشها میرسد ، سوزی عمیق در دلها ایجاد میکند. کبوتر دل، بال بال زنان خود را به دیوارهی قفس تنگ بدن میکوبد و آهی سوزان سر میدهد. کربلا جاییست که معنای عشق و آزادگی از حرف به عمل مبدل میگردد. عشق و آزادگی... همان دلباختگی معشوق در مقابل عاشق شاکلهی اصلی انسان است و شاید به همین دلیل باشد که تمام عاشقان، نیمهی گمشدهی خود را در کربلا میجویند و تشنهی زیارت و دیدارش هستند... هرکسی کو دور ماند از اصل خویش....بازجوید روزگار وصل خویش! راستش در خود نمیبینم لیاقت زیارت که نه! حتی دیدارِ کربلا را چه رسد به کربلایی شدن! چرا که کربلایی شدن یعنی از خود رها شدن! یعنی بی تعلق شدن! یعنی... و فاصلهی من و این مقام!!! هیهات!!! خدایا به حق کربلائیان... ما را نیز کربلایی کن!
و تو ای مولای مهربانیها... میدانم که از سر لیاقت دعوت ننمودهای! شاید برای اتمام حجتی باشد یا... کاش که آغازی دوباره باشد بر پایان تمام بیوفاییهایم. اما نیک میدانی که کبوتر دلم چقدر در هوای حرمت... در هوای صحن و سرایت بیتاب بود... اما این دل هرزه گرد ، این کبوتری که هر روز بر بام تازه ای می نشیند، این کبوتری که هر جا ، به طمع دانه ای فرود می آید، دست این آرزو را می بندد و پای این امید را در گل می نشاند. کاش می شد که این کبوتر دل، یکه شناس حرم تو باشد. کاش می شد که جز آستان تو، هیچ تصویری قاب چشمهایش را پر نکند. کاش می شد که این دل ، هماره حرم تو را پاس بدارد و همه جا را حریم تو بینگارد... که هست! کاش می شد که این کبوتر دل جز از دستهای مهربان تو دانه نگیرد و جز آغوش مهر تو لانه نپذیرد.... کاش میشد... کاش... و کلام آخر "ای که مرا خواندهای...تو...خود...راه نشانم بده" این هم پست سفر قبل: "با اجازهی آقام امام رضا"! یا علی . اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.
پ.ن.1: خوبی و بدی دیدید حلال کنید. انشاءالله شب جمعه در حرم امیرالمؤمنین علیه السلام دعاگوی دوستان خواهم بود. اگه دلخوری هست تا سه شنبه عصر برام بنویسید.
پ.ن.2: مثل دفعهی قبل میشه با دل رفت کربلا... دست ادب بر سینه میگذارید... السلام علیک یا سیدنا الغریب یا اباعبدالله.(اسپیکرهاتون رو روشن کنید)