سلام. چرا دعاهای ما مستجاب نمیشه؟ اصلا چه دعایی خوبه که مستجاب بشه؟ مگه این شبها شب دعا کردن نیست؟ شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و گفت آیه ای در قرآن هست که بهش عمل میکنم اما جوابی نمیگیرم. حضرت فرمودند کدوم آیه؟ شخص عرض کرد: قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ این کلام خدا که میفرماید بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را! پس من خدا را میخوانم و دعا میکنم اما اجابتی نمیبینم. حضرت میفرمایند آیا خدا خلف وعده میکند؟ شخص عرض میکند خیر! حضرت میفرمایند پس چرا دعایت مستجاب نمیشود؟ شخص عرض میکند نمیدانم. حضرت میفرمایند اگر کسی خدا را اطاعت کند و از راهش دعا کند ، دعایش مستجاب است!! شخص سئوال میکند راه دعا کدام است؟ حضرت پاسخ میدهند: تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ ص ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا آغاز کن با حمد و سپاس خداوند و یادآوری نعمتهایی که به تو داده است. سپس شکر این نعمتها را به جا بیاور. بعد از آن صلوات و درود بفرست بر محمد و آل او. سپس گناهانت را به خاطر بیاور و به آنها اقرار کن و از آنها به خدا پناه ببر و بعد از آن دعا کن که این روش دعاست.(اصول کافی جلد2 صفحه486)
خدایا چه نعمتهایی به ما ارزانی داشتی... محبت خودت و فرستادگانت ، ولایت علی و فرزندانش! خدایا چگونه شکر کنم نعمتهایت را؟ الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی ابن ابیطالب! خدایا درود بر پیامبرت که برترین خلق بود و خاندان پاکش! خدایا... گناهانم از شمارش خارجند و من اقرار میکنم به آنها اما انجامشان نه از بی حیایی بوده که لطف و کرم و بخشایش تو مرا به طمع انداخته است! پس مرا به بزرگواریت عفو بفرما! خدایا اینک که بخشیده ای اعلام میدارم که به تنهایی توان مبارزه با شیطان و نفس را ندارم، به تو پناه میبرم از بازگشت به گناهانم!
حالا چه دعایی میشه کرد؟ باز هم به حکم پست "دعای امام زمان(عج) برای ما" دوست دارم اگر یک دعای مستجاب داشته باشم همین رو به زبون بیارم: اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.
پ.ن.1: رسول الله(ص):أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً نَادَاهُ مَلَکٌ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَنْ یَا عَبْدَ اللَّهِ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ الذُّنُوبَ کُلَّهَا ---<اگر آتش به زیر پوست داری ---- نسوزی گر علی(ع) را دوست داری! پ.ن.2: خدایا تو خود به موسی علیه السلام فرمودی: یَا مُوسَى إِنِّی لَسْتُ بِغَافِلٍ عَنْ خَلْقِی وَ لَکِنْ أُحِبُّ أَنْ یَسْمَعَ مَلَائِکَتِی ضَجِیجَ الدُّعَاءِ مِنْ عِبَادِی! یقین دارم. تو نیز کمکم کن راضی شوم به خواست تو پ.ن.3: از بهترین اعمال این شبها رسیدگی به امور یتیمان است. اعمال نیک نیز از بزرگان پسندیدهتر است. ما نیز پدر از دست دادهایم... یتیمیم... یا ایها العزیز! مَسَّنا و اهلنا الضُر و جِئنا ببضاعه مُزجاه و اَوفِ لَنَا الکَیل و تَصَدَّق علینا ؛ ان الله یَجزِی المتصدقین...پر کن دوباره کِیْل مرا ایها العزیز --- آخر کجا روم به کجا ایها العزیز---چیزی که از بزرگی تو کم نمیشود---این کاسه را ... فاوف لنا... ایها العزیز! پ.ن.4: مطالب مرتبط:لیلة القدر یعنی فاطمه! ،زخجالت چه کنم؟ پ.ن.5: چندتا مطلب نوشتم تا آخرسر قسمت شد این مطلب رو بگذارم... شاید دلیلشنوایی بود که برای وبلاگ انتخاب کردم. امشب هم میشه کربلا رفت. التماس دعا. یا علی
بسم رب المنتظر المهدی چه نشستید در میکده ها باز شدهآی مستان خدا پیر مغان آمده است روزه داران شب پانزدهم مژده دهیدنمک سفره ی ماه رمضان آمده است سفره تکمیل شد و ماه خدا کامل شد سـوره ی قدر شـب پانزدهم نازل شد
سلام. نقل میکنند یک روز مردی از اهل شام امام حسن علیه السلام رو سوار بر مرکب دید. شروع کرد به لعن و سَبِّ ایشون و پدر بزرگوارشون! حضرت پاسخی ندادند تا شخص ساکت شد. سپس با چهرهای خندان به آن فرد سلام دادند و فرمودند: َ أَیُّهَا الشَّیْخُ أَظُنُّکَ غَرِیباً وَ لَعَلَّکَ شَبَّهْت ای پیرمرد! به گمانم در این شهر غریب هستی. شاید سوء تفاهمی شده. اگر از ما رضایت بخواهی رضایت میدهیم، اگر درخواستی داری به تو عطا میکنیم، اگر راهنمایی بخواهی راهنمائیت میکنیم، اگر از ما مرکبی بخواهی به تو مرکب میدهیم، اگر گرسنه باشی به تو غذا خواهیم داد، اگر برهنه باشی برایت لباس تهیه میکنیم، اگر نیازمند باشی بی نیازت میکنیم و اگر رانده شدهای پناهت خواهیم داد. اگر مرکبت را به سمت ما حرکت دهی و مهمان ما باشی تا موقعی که بخواهی برگردی بسیار خوب خواهد بود! وقتی مرد شامی این سخنان رو شنید گریست و گفت: أَشْهَدُ أَنَّکَ خَلِیفَةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه شهادت میدهم که تو خلیفه خدا روی زمین هستی و خداوند بهتر میداند که رسالتش را در کجا قرار دهد. تو و پدرت دشمنترین خلق خدا نزد من بودید ولی اکنون محبوبترین آفریدهی خدا هستید. سپس مرد به سمت خانهی حضرت حرکت کرد و تا هنگامی که در مدینه بود مهمان امام حسن علیه السلام بود. (بحارالانوار جلد43 صفحه344)
امشب میخواهم همین روایت را در دست بگیرم و به درب خانه ی کریم اهل بیت علیهم السلام بساط گدایی پهن کنم! چه اسیر و چه فقیر و چه یتیم آمده ام .... بر در خانه ی ارباب کریم آمده ام کسی که حضرت را لعن میکرد اینچنین با محبتشان مواجه گردید. ما که عمریست مُهر مِهرشان را روی سینهمان زدیم! میگویم خود به مرد شامی فرمودید: وَ لَوِ اسْتَرْشَدْتَنَا أَرْشَدْنَاک. من نیز گم شدهام. خودم را گم کردهام. هدفم را گم کردهام و راهنمایی میخواهم از شما که مرشد انبیاء هستید. شما که کریمی هستید از خانواده ی کِرام.... نمیدانم چرااینگونه نامتان به نام مادر پیوند خورده است... دل برادرت آقا اگرچه خواهری است .... اما .... دلِ کبوتری تو عجیب مادری است! بالاتر از این سرمایه ندارم که تقدیم نگاه بارانیتان کنم که سرمایه ی محبت زهراست دین من! به راستی شب میلاد تو مادرت چه حالی داشت؟ .... زمان آمدنت را به یاد میآری؟؟ تصورش زیباست. میلاد فرزند اول علی و فاطمه علیهما السلام. فصل تنهایی زهرا و علی سر شده است .... شب این وادیه چون روز منور شده استاولین نوه ی رسول خدا (ص) که مهر تأییدی بود بر جریان داشتن کوثر! زودتر از همه مژده به پیمبر دادند .... نوه ات آمده و فاطمه مادر شده است کوثری که در آن کوچه... چه زود فصل زمستان گیسویت آمد! .... چه دیده ای وسط کوچه های بی یاری؟؟ و شاید این کوچه سِرِّ غریبی شماست... بگذریم. کنیزی شاخه گلی برایتان هدیه آورد و شما فرمودید: أَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اللَّه و به خاطر یک شاخه گل در راه خدا آزادش نمودید.(بحارالانوار جلد43 صفحه 343) اینک این من و این تمام زندگیم تقدیم شما بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی. شما را به مادرتان آزادمان فرما... از نفس... از شیطان... از هرچه غیر خودتان... آمین. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.
پ.ن.1:اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَةَ إِمَامِنَا . به راستی غریبی سخت است ای غریب مدینه! پ.ن.2: غالبا در میلاد اهل بیت علیهم السلام سعی میکنم شاد بنویسم ، نمیدونم ایندفعه چرا به این سمت رفت! شاید حکمتی بود که هست. به جاش نوای وبلاگ انشاءالله جبران میکنه. پ.ن.3 : مطالب مربوط به کریم اهل بیت علیهم السلام: تسلیم امام حسن(ع) ، کریم اهل بیت(ع) پ.ن.4:تو همان شاهی و من نیز همان مسکینی .... که به جز عشق تو در سینه ندارم دینی قـدمت بر سـر چـشمـم اگر ای مـرد کریـم.... سـحـری هـم بـه کـنـار دل مـن بـنشینی مـستـجـاب اسـت دعـای مـن آلــوده اگــر.... پـای هـر بــرگ دعـا از تــو بـــود آمــیـنـی