• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : غدير ثاني
  • نظرات : 8 خصوصي ، 96 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    با نام خدا و سلام

    دوست خوبم اگر من پيوسته مي آيم و پرچونگي مي كنم، پوزش مي خواهم و عامل آن چيزي جز حسن اخلاق شما نيست.

    در ذيل چند نكته را عرض مي كنم:

    1. در اين كه لازمه محبت به كسي برائت از دشمنان اوست، ترديدي نيست. سخن در اين است لعن عمر و ابوبكر كه يك امر استحبابي است در محافل عمومي و حتي در محافل خصوصي، افراط در آن مفسده هاي بسياري دارد كه به موجب آن مفسده ها آن امر مستحب حرام مي شود.

    2. ببين! جان برادر! بحث علمي يك آداب و رسوم و سبك و سياقي دارد كه با سبك و سياق خطابه كه به منظور برانگيختن احساسات است، تفاوت دارد. در بحث علمي نبايد ابراز احساسات كرد. ترديدي نيست كه لعن كردن نوعي ابراز احساسات است و در بحث علمي جايي ندارد. در بحث علمي بايد با ادب و احترام فقط استدلال كرد. ابراز احساسات نيز براي تهيج و برانگيختن مخاطب به عمل است. هرگاه بخواهيم عده اي را براي جنگيدن مهيا كنيم، با ابراز احساسات و لعن و نفرين ها و آفرين ها به مهيا كردن آنان مي پردازيم. وبلاگ ها جاي بحث علمي است، نه جاي تهيج كردن و برانگيختن مخاطب به جنگ و دعوا. ما در اين زمان نه تنها نيازي به جنگ و دعوا نداريم كه جنگ و دعوا به پا كردن حرام است. ما در اين دوره به آرامش بخشي و استدلال منطقي نياز داريم. ترديدي نمي توان داشت كه همراه كردن استدلال ها با لعن و نفرين و ابراز احساسات موجب مي شود، سخن مستدل بي ارزش شود.

    3. اين كه آيا دشمن ائمه كافر است، محل بحث است و روايتي را كه شما نقل كرديد سند ندارد و در اعتقادات صدوق به طور مرسل نقل شده است. پنهان نيست كه كافر كسي است كه اصول دين را قبول نداشته باشد يا يكي از ضروريات دين را انكار كند كه به انكار اصول دين بيانجامد و دوستي و دشمني با ائمه جزو اصول دين نيست. البته من فعلاً نمي خواهم به اين بحث بپردازم. مي گويم:‏ گيريم كه عمر و ابوبكر كافر باشند و مستحق لعن. اين لعن ها به طور علني در وبلاگ ها مفسده هاي زيادي دارد و به جهت مفسده هايش بياييد همه دعوت كنيم دست از اين لعن ها بردارند.

    4. فرض بر اين كه در وبلاگ هاي شيعي هيچ شخص سني نمي آيد. آيا با عادت كردن شيعه به لعن خلفا با اين ذهنيت كه خلفا جزو مقدسان اهل سنت است، ديگر مجالي براي برقراري احترام متقابل و همدلي و تعاون ميان شيعه و سني باقي مي گذارد؟ نتيجه اين مي شود كه عوام ما سني را كافر مي داند و حتي او را از غير مسلمان نيز بدتر مي شمارد.

    دوست دلبندم از روده درازيم پوزش مي خواهم.

    پاسخ

    عرض سلام خدمت شما برادر گرامي. 1- بهتر است قبل از ادامه ي بحث بين دو جنبه‌ي عمومي و خصوصي بحث تفاوت قائل بشيم و آنها را جداگانه بحث کنيم. 2- در جايگاه بحث بايد منطقي عمل کرد و در جايگاه احساس بايد احساسي عمل نمود. البته اينکه لعن کردن نوعي ابراز احساسات است رو رد ميکنم چرا که خداوند و انبياء الهي اين عمل را انجام دادند و قطعا براي ابراز احساساتشان نبوده است. لعن همانند سلام و صلوات است. باز هم جنبه هايي فردي و جنبه هايي عمومي دارد. ابراز برائت از دشمنان اهل بيت به نوعي ابراز برائت از همه ي گناهان هم محسوب ميشود. 3- آيا کسي که آيات قرآن را رد ميکند کافر است يا خير؟ قرآن ميفرمايد: رسول خدا بر اساس هواي نفس سخن نميگويد و هرچه بر زبان مياورد وحي است اما خليفه‌ي دوم ميگويد اين فرد هذيان ميگويد! آيا کسي که يکي از احاديث معتبر را نفي ميکند و کاملا برعکس آن سخن ميگويد کافر است؟ وقتي رسول اکرم ميفرمايند قرآن و اهل بيت با هم و خليفه‌ي دوم ميگويد حسبنا کتاب الله!! و امثال آن که کم هم نيستند. در پاسخ قسمت گيريم که.... عرض کنم که پس شما تنها به جنبه‌ي عمومي لعن اعتراض داريد و نه به جنبه‌ي فردي آن و معتقديد که خلفاء مستحق لعن هستند. درست متوجه شدم؟؟ 4- شيعه نبايد به لعن خلفاء "عادت" کند! بلکه بايد با اعتقاد آنرا انجام دهد. حتي نماز هم بصورت عادت پسنديده نيست! شيعه بايد بداند که خلفاء مستحق لعن هستند و هر روز هم به اين امر مبادرت داشته باشد. (فکر کنم با اين قسمت حرفهايم مخالف هستيد) قرار نيست ما براي ايجاد همدلي بين شيعه و سني افراد ناحق را حق بدانيم و ستمگران تاريخ را ستمگر ندانيم و از آنها بيزاري نجوييم. عوام و خواص شيعه بايد بدانند که اهل سنت مسلمانند اما اين را هم بايد بدانند که روح ايمان ولايت اميرالمومنين است و اگر کسي آنرا نداشته باشد فقط به ظاهر مسلمان است مانند ابوسفيان که به زبان شهادتين را جاري ساخت و در دل مسلمان نبود. مقاله اي که حامد معرفي کرد و لينکش را در کامنت قبل گذاشت را مطالعه کردم. مطلبي کامل و جامع بود. همچنين کامنت دوست گرامي آسمان که اصل مطلب را بيان نمودند. انشاءالله بقيه‌ي مباحث در کامنتهاي پست بعد. يا علي

    سلام چطوري!

    اينو خوندي ؟ وحدت و شيعه كشي !

    http://hamedona.parsiblog.com/-162050.htm

    راستي چرا بعضيا تولاشون سگ شدنه تبراشونم ميمون شدن؟

    همون طور كه گفتي لعن يك اصل اساسي دينه كه تو قرآن هم اومده اما باتوجه به روايات لعن غاليان اول بايد امثال سيد ذاكر را لعن كرد

    پاسخ

    سلام. راستش اول و دومش رو نميدونم. اما لعن يک امر حقيقي است. الآن ميام ميخونم. يا علي
    هوالله...اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمدوآل محمد وآخرتابع له علي ذلك...مطلبتون جالب بود...البته كامنتها هر كدوم به اندازه يه پست مطلب داشتند...موفق باشيدووالتماس دعا يازهرا

    سلام

    لعن يعني اعلام برائت از دشمنان اهل بيت بنابراين نمي توان محبت به ايشان را در غياب لعن و نفرين دشمناني كه به ايشان ظلم ها روا داشتند كسب كرد

    اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر له علي ذلك

    مويد باشيد

    ياعلي

    با نام خدا

    برادر دوست داشتني و دلبندم سلام. اميدوارم از فضولي هايم نرنجيد كه حتماً چنين است. در ذيل چند نكته را به عرض مي رسانم.

    اولاً، اگر به خلفا لعن نشود، چه زياني متوجه مسلمانان و شيعه مي شود؟ چه ضرورتي دارد كه اين قدر به لعن خلفاء‏ تأكيد مي شود؟ چرا بايد يك امر كه نهايتش يك امر مستحبي است، اين قدر مورد تأكيد قرار مي گيرد؟ اگر خلفاء‏ لعن نشوند، كدام واجب ديني معطل مي ماند؟ چرا بايد به يك چيزي كه جزو واجبات ديني نيست اين قدر پافشاري شود كه هميشه ورد زبان شيعه شود و حتي آن را در عمل از ذكر خدا مهم تر بشمارند؟

    اگر اهتمام به يك امر مستحب صرف بود، سخني نبود. سخن در اين است كه اين امر مفسده هاي بزرگي به همراه دارد. آيا شيعه اي كه همواره در شب و روز بر خلفا لعن مي فرستد، ديگر زمينه اي براي وجود وحدت شيعه و سني باقي مي ماند؟ ما با تأكيد بر لعن در نهايت به اينجا خواهيم رسيد كه گور باباي وحدت؟

    ثانياً هرگز اين بيان قانع كننده نيست كه چون اهل سنت يا بعضي از آنان با وحدت همراهي نمي كنند، پس ما نيز نبايد با وحدت تأكيد داشته باشيم؟ يا چون در عربستان با شيعه چطور رفتار مي شود، پس بايد ديگر ما ديگر كار خودمان را بكنيم.

    ثالثاً، عنايت داشته باشيد كه شما تنها نيستيد كه از لعن خلفا سخن مي گوييد. بياييد آمار بگيريد در ميان وبلاگ هاي شيعي چند درصد به لعن خلفا نمي پردازند. من به ندرت وبلاگي را ديده ام كه لعن خلفا را مذمت كرده باشد. وبلاگ شما به فرض كه يك درصد لعن ها را بفرستد با لعن هاي وبلاگ هاي ديگر مي شود نود در صد.

    رابعاً ستم خلفا يك امر تاريخي است و خلفا در 1400 سال پيش ستم كردند. اين چه ربطي دارد به اهل سنت در زمان حاضر كه اغلب آنان روحشان از اين ستم ها بي خبر است؟ ما با لعن هاي خود مي آيم كساني را هيچ ستمي به اهل بيت نكرده اند، مي آزاريم. آنان هيچ باور ندارند كه خلفا ستمگر بوده اند. ترديدي نيست كه آنان آيات قرآن را مي خوانند. از جمله آياتي كه در آن آزاردهندگان پيامبر را لعن كرده است و اهل سنت نيز با قرائت اين آيات آنان را لعن مي كنند.

    خامساً اگر ما به جاي لعن بتوانيم محبت اهل بيت را در دل مخاطبانمان اعم از شيعه و اهل سنت نفوذ و رسوخ بدهيم، غرض ما از لعن تأمين است. زيرا وقتي اهل سنت به طور طبيعي به اهل بيت عشق بورزند، به سخنان آنان هم عشق مي ورزند و عمل مي كنند و از دشمنانشان برائت مي جويند. من مي گويم باييم فقط از خوبي ها و سخنان ارزشمند ائمه سخن بگوييم و دست از لعن برداريم و لعن را به دل علاقه مندان و محبان اهل بيت بسپاريم و به همين اندازه كه قرآن آزاردهندگان پيامبر را لعن كرده است، بسنده كنيم.

    بگذريم از اين كه لعن خلفا تا چه اندازه مستند است و مستندات آن تا چه اندازه اعتبار دارد و خاستگاه آن كجا بوده و غلات شيعه در جعل اين روايات چقدر دست داشته اند و نيز از اين كه وثاقت زيارت عاشور و ديگر زيارت ها و ادعيه اي كه متضمن لعن خلفا هستند، چه اندازه است كه اين بسيار محل بحث است.

    نيز بگذريم از اين كه آيا خلفا كافر بوده اند و آيا مي توان كساني را كه ضروريات اسلام را انكار نكرده اند، كافر تلقي مي شوند يا نه كه اين نيز و مستندات مربوط بسيار جاي سخن دارد.

    ما بايد تأكيدات مقام معظم رهبري و مسئولان نظام بر وحدت شيعه و سني و اجتناب از دامن زدن به سخنان و اعمال تفرقه انگيز را ناديده نگيريم.

    ما بايد نگاهي فراتر از شيعه داشته باشيم. ما بايد جهاني بينديشم و سخن بگويم و رفتار كنيم و از حصار تنگ باورهاي قومي و مذهبي خود در آييم.

    دوست لبندم. ببخشيد روده درازي كردم و اگر خاطر شريف شما را آزردم پيشاپيش پوزش مي خواهم. به هر حال من عليرغم اختلاف نظر با تمام وجود تو را دوست دارم.

    عاشق باشي.

    پاسخ

    عرض سلام مجدد خدمت شما دوست گرامي. اولا: لزوم لعن بر غاصبان حق اهل بيت عليهم السلام امري نيست که به راحتي بتوان آنرا رد نمود. باز هم تاکيد ميکنم که اگر مطلب :آيا محبت مخالف لعن است؟ را مطالعه بفرماييد و در رد آن اگر مطلبي داريد بيان کنيد. انسان در محبت نسبت به شخصي بدون ابراز برائت نسبت به دشمن آن شخص ، ناقص عمل کرده است. نميتوان ادعا کرد که کسي را دوست داريم اما نسبت به دشمنان آن شخص ، غاصبان حق آن شخص ، توهين کنندگان به آن شخص بي تفاوت بود. فرض بفرماييد که پسري به دختري علاقه مند است و نسبت به او ابراز محبت ميکند. شنيده است که فلان شخصي حق پدر او را غصب نموده و به مادر وي جسارت کرده است. آيا همين شنيده براي او کافي هست براي ابراز برائت يا خير؟ چگونه ما ادعاي محبت نسبت به حضرت بقيه الله را داريم اما نبايد بغض نسبت به غاصبان حق پدر بزرگوارشان و جسارت کنندگان به مادرشان را در دل بپرورانيم؟ تازه اين واقعيت تاريخي از کتب اهل سنت قابل استخراج است اما به فرض شنيدن تنها نيز انسان محب اين برائت را در دل ميپروراند.---- فکر ميکنم در مباحث قبلي داشتيم که بزرگترين مشکل ما ترک مستحبات به بهانه ي مستحب بودن و انجام مکروهات به بهانه ي مکروه بودن است که اجازه نميدهد انسان در مسير سير الي الله به مدارج بالايي برسد. حال چطور امور مستحبي بي اهميت شد؟ فرموديد ذکر خداوند. عرض کنم که مگر ذکر علي عباده نيست؟ مگر ميشود نسبت به دشمن علي لعن کرد و از علي غافل بود که اين لعن بر پايه ي توجه به وجود او معنا ميابد. اينها حلقه هاي يک زنجير هستند که هرکدام ترک شود رشته از هم گسسته خواهد بود. در بحث مفسده اي که مطرح نموديد باز به همان بحث تکراري نگاهي بيروني يا دروني به مسأله برميگرديم که به اندازه ي کافي در موردش بحث شده است. در مورد وحدت هم بايد عرض شود که قبل از شعار بايد مشکلات حل شود. در چهارچوب بحث و تبادل نظر. نميشود گفت که مشکلات را فعلا بي خيال شويم و با هم برادر باشيم. بايد نشست و مشکلات را حل کرد. شما در منزل با همسرتان اختلاف داريد. شايد در بيرون و در مقابل ديگران به ظاهر اين مشکل را بروز ندهيد اما تا وقتي که مشکل حل نشود اين اختلاف باقي است. مثال ما و اهل سنت هم اکنون همين است. ما در بيرون جامعه ي اسلامي به اتحاد تظاهر ميکنيم اما آنها حتي اين ظاهر را هم رعايت نميکنند. بعد در داخل خانه اهل سنت با شديدترين تعابير شيعيان را متهم ميسازند اما ما ميگوييم چون بيرون از خانه بايد وحدت داشت پس در داخل هم ما سکوت کنيم!! حاشا و کلا! در کل اختلاف فلسطين و اسرائيل ايران حامي فلسطين است و بعد از مرگ صدام آنها عزاي عمومي اعلام ميکنند!!! در اختلاف مسلمانان و غير مسلمانان در سراسر جهان ايران حامي مسلمانان است ولي در جنگ اسرائيل و لبنان مفتي عربستان حمايت از حزب الله را گناه اعلام ميکند چون شيعه هستند و از اسرائيليها بدتر!! در بيان ثانيا شما بايد عرض کرد که با وجود تمام اين مسائل ما باز هم از مسلمانان حمايت ميکنيم اما بايد بدانيم که چرا حمايت ميکنيم. اگر اميرالمومنين سکوت کردند به خاطر اسلام بود نه به خاطر حق بودن خلفاء که در خطبه ي شقشقيه تمام مسائل را بيان ميکنند. اگر امام حسن عليه السلام صلح ميکنند به خاطر اسلام بود نه به خاطر لايق بودن معاويه لعنت الله عليه به صلح. ما خيلي از مواقع فراموش ميکنيم که به خاطر اسلام است يا به خاطر حق بودن ناحقان!! ثالثا عرض ميکنم که 99% بازديد کنندگان همين 90% وبلاگ شيعه را شيعيان تشکيل ميدهند. مطمئن باشيد با مباحثي که شخص من با اهل سنت دارم آنها هم با وبلاگ من آشنا هستند ولي حتي يکبار هم به اينجا نيامده اند. مطمئن باشيد اگر ميامدند صداي اعتراضشان زودتر از برادران شيعه بلند ميشد. رابعا ما کاري با اهل سنت حاضر نداريم و ما هم همان غاصبان 1400 سال قبل و تابعان آنها که از سيره ي آنها تبعيت ميکنند را لعن ميکنيم. گرچه اين اعتقاد را هم داريم که "و من جحدکم کافر و من حاربکم مشرک و من رد عليکم في اسفل درک من الجحيم" و معتقديم که عايشه ام المومنين با اميرالمومنين

    سلام

    ممنون از حضورتون

    با كمي تاخير سال نو را به شما تبريك مي گم.امبدوارم سالي سرشار از موفقيت وپيروزي در پيش رو داشته باشيد.

    عيدي صداي پاي آب به شما دعايي است براي تعجيل در ظهور مهدي موعود(عج):

    کاش صاحب برسد،بنده به زنجير کند

    اين جوانان همه را در ره خود پير کند

    هيچ کس کاش نباشد نگهش بر راهي

    چشم بر در بود و دلبر او دير کند

    کاش چشم گل زهرا(س) به دل ما اوفتد

    با نگاهش به دل غمزده تاثير کند

    با آرزوي بهترين ها

    پيروز باشيد وسرفراز

    1

    خدمت برادر گرامي و ارجمندم سلام عليكم

    با كمي تاخير من هم اين عيد بزرگ رو به شما و تمام مسلمانان جهان تبريك ميگم

    جونم براتون بگه كه ماهم تو شهرمون روز دهم ربيع الاول رو مردم جشن ميگيرند،اين روز بين مردم شوشتر به نام عيد عمركُش معروف است.به اين صورت كه عروسكهايي با چوب ميسازند(به گفته مردم اين عروسكها عمر هست )وشعري با زبان محلي شهرمون ميخوانندو انها رو اتش ميزنند .بعد با شيريني و انواع خوراكيهاي اصيل شوشتر پذيرايي ميكنند.يك مراسم بسيار ديدني و قشنگ كه قدمت ديرينه اي دارد.

    نمي دونم چرا وقتي ما بچه شيعه ها چيزي مينويسيم ويا كاري انجام ميديم اولين مخالفان ما از خودمون هستند؟؟؟ و درد آور تر اينكه مدام سخن امام بزرگوارمون رو تكرار ميكنيم كه امام فرمودند سال وحدت و مشاركت ملي؟؟؟

    چرا تا حرف از وحدت مياد همه ذهنها به سمت شيعه و سني سوق پيدا ميكنه؟

    وقتي ما هنوز بر سر اين مسئله كه بسيار مهم است تفاهم و يا بهتر بگم وحدت نداريم چطور ميتونيم كلمه زيباي وحدت رو به زبون بياريم .يه مثال ميزنم و با اين مثال به خانم ناظم ميگم كه من هم با شما موافقم

    سال 82 قسمت شد رفتم مدينه منوره يادمه اونجا به ما اجازه نمي دادن بر تربت سجده كنيم يا بايد دزدكي تو دستمون قايمش ميكرديم يا بايد از سجده بر تربت منصرف ميشديم و ميدونيد كه براي ما كه عمري بر تربت سجده كرده ايم سخت بود.يادمه تربت رو اگر از كسي ميگرفتند درون سطل زباله ميانداختند.يكي از ماها حق اعتراض نداشتيم چون با هم وحدت نداشتيم و نداريم . يادمه يه روز واس خاطر اينكه بر پيامبر صلوات فرستاديم و اخرش گفتيم و آل محمد دقيقا وسط خيابون از اتوبوسي كه براي زيارتهاي دوره اي ميامد پيادمون كردن نزديكهاي قبرستان ابوطالب و چه خيابون شلوغ و پر ترددي هيچكس از ماها اعتراض نكرد حالا اونجا اون وحدت كه ازش ياد ميكنيم كجا بود من نميدونم.يادمه بعضي اوقات كه دلم هواي خوندن زيارت عاشورا رو ميكرد با حسرت مينشستم رو همون پله كه با بچه ها قرارمون بود روبروي ناودان طلا قبل از اينكه بخونم اشكم سرازير ميشد باخودم ميگفتم ميخوام دعايي بخونم كه لعن بر همين امت توش نوشته شده همينهايي كه جلو چشمامون راه ميرند و پرده دار كعبه شدن همينايي كه يا رسول الله از زبونشون برداشته نميشه اما با اولادپيامبركاري كردن كه اولين تا اخرينشون سزاوار لعن شدند. يادمه ميخواستيم پارچه بخيريم وقت اذان ظهر بود ما از خريد منصرف شديم و اون مرد مغازه دار گفت من هم مثل شما شيعه هستم راحت باشيد به خريدن ادامه بدين با خودم گفتم اين يعني چي؟؟؟ ايا هركس شيعه ميشه نبايد وقت اذان هر چيز ي رو تعطيل كنه و دنبال حي علي خير العمل بشتابه؟ حرف اون مغازه دار خيلي برام سنگين اومد چرا ما نبايد در اعمالمون و اعتقاداتون كمي پايبندترو استوارتر باشيم اصلا ميدونيد چيه من فكر ميكنم ضعف شيعه و مظلوميت شيعه فقط به سستي در اعتقاداتشون هست انها در اعمال غلط خود پايبندترند تاما در اعتقادات درست خود انها بعد از تحقيقات و مناظره هاي طولاني مسلمان ميشوند اما بعضي از ماها فقط با ديدن دوركعت نماز انها سني ميشويم.يا مجذوب اعمالشان ميگرديم .و خيلي موارد ديگه كه فكر ميكنم زيارت خانه خدا وجذبه ي ان يك طرف و ديدن اين صحنه ها و احساس غربت كردن ها هم يك طرف،غربتي كه از بين خود ما شيعه ها سرچشمه ميگيره.

    اما اگر يكي از همين سني ها به مساجد ما بيان هيچكس بهش گير نميده كه چرا دست بسته نماز ميخوني يا چرا اينجوري وضو ميگيري و اونا خيلي با افتخار اين كار رو انجام ميدن و ماهم چون خير سرمون وحدت ملي رو ميخوايم رعايت كنيم چيزي نميگيم. به خانم بهناز ميخوام بگم كه خواهر گرامي وقتي ما ميدونيم وضوي ايشان باطل است و نمازي كه ميخوانند صحيح نيست پس چرا بايد حسرت وسواس انها را نسبت به نماز بخوريم حسرت وقتي جايز است كه بداني مقدمه ي كاري صحيح ،اصولي ،و بر مبناي دين اسلام و قران باشد،تلاوت قران با وضو ثواب دارد وضويي كه صحيح باشد.حالا شايدسني ها بگند وضوي ماشيعه ها باطل هست ما ميگيم وضوي پيامبر صحيح و ماهم به روش ايشان وضو ميگيرم ميخوام بگم بهناز خانم ديديد چطور وضو ميگيرند ؟؟اگر ديديدپس ديگه قران خوندن اونا هيچ حسرتي نداره عمل انها ارزشمند است اما نزد ما ، اما ايا نزد خدا و رسول خدا هم ارزشمند است؟؟؟

    2

    و در مورد لعن و نفرين كردن هم بگم اگر به شفيعه روز جزا حضرت زهراء (س)اعتقاد داريم و بر تمام اون اذيت و ازارهايي كه بر ايشان رواداشتند هم معتقديم و از همه مهمتر اعتقاد داريم كه امامي داريم كه روزي ظهور خواهند كرد و انتقام مادرشان را ميگيرند ديگر جاي اعتراض نيست كه چرا لعن ميكنيم و نبايد باشد چون وحدت ملي بهم ميخورد .انتقام براي چيست؟ حتما ظلمي شده و حقي غصب شده و الا انتقام معني ندارد. يا زيارت عاشورا را ميخوانيم و بي پروا قبول داريم،يا ميخوانيم و قبول نداريم به قول ملاكاظم كربلايي دين اسلام خط وسط ندارد يا اين وري يا اون وري.

    حالا ما كه اين رو ميدونيم و اعتقاد هم داريم پس چرا بايد پنهون كنيم ؟چرا به فكر راهي نيستيم كه اين راه را هموارتر كنيم شايد خيلي چيزها چون گفته نشده اكنون وضعيت شيعه و سني اينگونس بزار بگيم كه اجداد و پدران سني ها چه بلايي به سر اولادان پيامبر اورده اند.انقدر عملشون ننگين هست كه سزاوار لعن و نفرين شده اند بزار بدونن كه چه گذشته ي شومي دارند و بي خبرند.

    اين واقعيتها نيست كه بايد هميشه گفته شوند بلكه حقايق هستند كه بايد از پس پرده ناگفته ها بيرون بيايند و براي روشني راه گفته شوند.واقعيت چيزيست كه ما ميسازيم اما حقيقت ان كلام نابيست كه خدا و روسولش در كتب اسماني اورده اند.و بايد به گوش همگان برسد.

    در اخر از شما برادر گرامي و بزرگوار كه با صبر زياد نظرات ديگران و من حقير رو ميخونيد و خيلي بجا متين و صحيح جواب ميدهيد بي نهايت سپاسگذارم و براي شما و دوستان شما و تمام كساني كه در اين راه تلاش ميكنند از خداوند منان موفقيت را خواهانم .اميدوارم اين گفتگوها به جاي خوبي برسدبه همان وحدت و انسجام ملي و از خداوند ميخواهم كه به ما توفيق دهد تا نيتّمان در هر كارخير باشد و انشاالله از همين نيت پاك به راهاي پاك و نوراني و حقيقت ناب دست پيدا كنيم.ياحق

    + مينا 

    سلام.امروز به خاطر يه اتفاق گذارم به وبلاگم افتاد.
    وقتي ديدم بعد از گذشت اين همه وقت بچه هاي وبلاگ نويس هنوز فراموشم نكردن واقعاً برام عجيب بود.مرسي كه سر زديد.اميدوارم كه شما هم سال خوبي داشته باشيد.
    وبلاگ فعلاً تعطيله.
    راستي امروز يه چيزي به ذهنم رسيد كه حس مي كنم بايد به شما بگم.
    گاهي فكر مي كردم چيزايي كه تو وبلاگ مي نويسم مثل يه تمرينن،يه تمرين براي خود سازي.اما الآن بين تمرين يا تظاهر بودنش مرددم.
    وقتي آدم سعي داره خودشو بهتر از چيزي كه هست نشون بده اسمش تظاهره يا ريا؟...من ديگه مي رم.به قول آدماي خوب يا علي

    سلام عليك!

    سال نو مبارك.وبلاگ عكاس باشي گروهمون هم كه منتخب شد...الان ديدم.

    داريم مي ريم ژابوس آقا.همه با هم ...

    دعا بکن .. مسافريم!

    يا علي

    سلام. خسته نباشين.
    ممنون که محبت کردين و بهمون سر زدين.

    مطالب مفيد و جامعي رو نوشتين./اجرتون با بي بي عالمين/

    ......................-:- يــَــا فـــَـاطــِــمـــَـةَ الــــزَّهــــرَاءِ (س) -:-......................

    **لـعن حـق بر آن که روي حکم يزدان پا نهاد**
    **از هـمـان اوّل بـنـاي ظـلـم بـر مـــولا نـهـاد**

    **تا کند غصب حقوق حَقّه مولا علي(عليه السلام)**
    **ظالمانه رو به سوي خانه زهرا(عليها السلام)نهاد**

    « اَللَّهُمَّ العَنِ الجِبتَ وَ الطَاغُوتَ وَ النَعثَلَ وَ عَذِّبهُم عَذَاباً شَدِيداً »
    ::..:: التماس دعا ::..::

    عليكم السلام

    دير اومدم

    در واقع همون روز لينكهايي رو كه سفارش فرموديد خوندم

    چه عرض كنم؟ شما بسيار عالي مينويسيد و آدم فكر ميكنه ديگه كافيه همينها ( منظورم فرمايشات شماست )

    اما لازمه بگم در رابطه با مبحث تبري ، من هم مثل شما و لايلي كه آورديد وكافي و عالي بودند ، فكر ميكنم بايد به تبري هم قدر تولي توجه كرد.

    با هم آمده اند در فروع دين : تولي و تبري

    و فكر ميكنم پنجاه ، پنجاهه حسابش كه همديگرو كامل ميكنن در عمل.

    زنده باشيد.

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام عليكم

    حرف حق بايد گفته شود تا به گوش همه برسد و اينطور نباشد كه براي وحدت حقوق مسلمه فدا شوند . البته با حلم بيشتر و تاني كه موجب حساسيت نشود . ما در كتب اهل سنت احاديث و روايات زيادي در اثبات حقوق حقه ائمه اطهار داريم كه ميشود اونها را هم نقل كنيم و اگر لازم شد نقدشان هم بكنيم .
    آقا محمد علي بزرگوار امر شما اطاعت شد و اون امانتي به مستحقين از طرف شما اهدا گرديد گرچه شما مي داديد بهتر بود .

    يا علي و در پناه علي

    پاسخ

    عرض سلام دارم خدمت برادر بزرگوارم. خدا خيرتون بده. اجرتون هم با حضرت زهرا سلام الله عليها. راستش گردش وجه کمي مشکل ساز بود. از طرفي ميدونم که شما دستتون به خير راحت تر ميره. انشاءالله که بازم مسابقه بگذاريد تا ما شرکت کنيم و مقام بياريم اما اين دفعه کمي جايزه رو بيشتر کنيد. يا علي

    سلام عرض شد .

    عيدتون خيلييييييييييييييييييي مبارك.

    به روزم . زودي بيا . من خيلي با مطالبت حال مي كنم

    سلام
    عيد بر شما مبارك
    راستي يه مطلب
    اگه يه پست در مورد مراسم عمر كشون داشتين خيلي حال ميده خوندنش. البته منظور صحت و سقم اصل قضيه و اين كه آيا امروزه صلاح هست برنامه يا نه.
    ممنون
    مخلصيم
    ياعلي
     <      1   2   3   4   5    >>    >