• وبلاگ : وبلاگ ايران اسلام
  • يادداشت : غدير ثاني
  • نظرات : 8 خصوصي ، 96 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    سلام بر برادر عزيز و دانشمندم :

    روز عيد غدير ثاني بر ارباب تمامي شيعيان آقا امام زمان ( عج ) مبارك باد.

    بر شما شيعه مخلص و تمامي شيعيان واقعي مبارك.

    جاي بسياري تعجب است از دوستان شيعه ، كه عقايد و اعتقادات خود را با مطالبي عوام پسند و غير علمي ، عوض و بدل ميكنند.

    البته اصلا بر اين دوستان حرجي نيست. زيرا افراد بر اساس علمشان صحبت ميكنند.

    چه بسا اگر علم برخي از اين دوستان و سطح مطالعاتشان در حدي بود كه لااقل نام چند تا كتاب اهل سنت را شنيده بودند ، ديگر از برائت دشمنان اهل بيت تعجب نميكردند.

    آنهايي كه ادعاي تمسك به قرآن ميكنند ، خود از قرآن فراريند.

    خداوند ميفرمايد : ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره .

    خداوند آزار دهندگان خدا و رسولش را لعن كرده است. حال شايد بپرسند در كجاي قرآن امده است كه عمر فلان كار را كرد ؟

    ما از آنها مي پرسيم : در كجاي قرآن آمده است كه نماز صبح 2 ركعت است ؟ آيا همه چيز در قرآن به صورت جزئي آمده است ؟ پس از كجا به كلام رسول خدا برسيم ؟ آيآ غير از بررسي تاريخ و بررسي احاديث صحيح السند مي توانيم كاري ديگر بكنيم ؟

    در صحيحين بخاري و مسلم آمده است كه رسول خدا اذيت نمودن حضرت زهرا را مصداق آزار رسول الله ناميد و آزار رسول الله را مصداق آزار خدا . پس با اين حديث و آيه شريفه ذكر شده ، آيا آزار دهندگان بي بي مظلومه ( س) از جاني خداوند لعن نشدند ؟؟؟؟؟

    آيا طبري در تاريخش ، ابن قتيبه در الامامه و السياسه ، مسعودي در اثبات الوصيه ، ابن عبد ربه در العقد الفريد ، ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه و ...... بيان نكردند كه عمر با آتش خانه علي ( عليه السلام ) را تهديد كرد و با لگد در را باز كرد و پهلوي مادر سادات را شكست و محسن معصوم را شهيد كرد.

    آيا واقعا شما اهل مطالعه هستيد يا فقط از شيعه و شيعه گري نام آن را به يدك ميكشيد ؟؟؟؟!!! اگر به دنبال حقايق نيستيد به هر دليلي ( بي علاقگي ، وقت نداشتن و .... ) لااقل با كلامتان اعمال مدافعان شيعه و مخلصين و اهل علم شيعه را بي ارزش نكنيد.

    همين حرفهاي بي مطالعه ما جوانان شيعه ، راه را براي واهبيت منحرف باز كرده تا در جنوب كشور به تبليغ عقايد خود مي پردازند و در تمامي نقاط كشور به دنبال جمع آوري پيروان خود هستند.

    مساله وحدت ميان اهل سنت و شيعه اصلا عاملي نيست كه ما به بهانه آن ، چشم بر روي حقايق ببنديم و آنها را ناديده بگيريم.

    اگر واقعا ما پيرو اهل بيت هستيم بياييم و ببينيم كه نظر آنها در مورد دشمنان اهل بيت بويژه غاصب حكومت و قاتل بي بي مظلومه و .... چه بوده است.

    اگر هم پيرو اهل بيت نيستسم و بر اساس نظر خود عمل ميكنيم ، نام شيعه اثني عشري را از پشت نام خود پاك كنيم.

    در پناه حق باشيد

    يا علي

    سلام

    1169 سال غيبت. چرا؟

    التماس دعا

    برادر بزرگوارم سلام ... خسته نباشيد .

    فعلا براي عرض ادب و تشكر خدمت رسيدم . مطالب رو هنوز نخوندم ولي گذرا كه نگاه كردم شما و دوستان نظر هاي بسيار منطقي و زيبايي نوشتيد كه قابل توجه است . من هنوز سعادت نداشتم مكه مكرمه مشرف بشم ولي از نزديكان و دوستان شنيدم كه سعودي هاي متعصب جاهل چقدر عرصه رو براي شيعه ها تنگتر و محدود تر مي كنند و مانع زيارت شيعه ها خصوصا خانمها از بقيع مي شوند . اونهايي كه به دور چشم عربها با مهر نماز مي خونند با مشاهده مهر چنان بر سر نماز خوان مي كوبند كه تا چند دقيقه سر گيجه مي گيرد .

    يادم هست كه پارسال از كنار آرايشگاهي رد مي شديم كه شلوغ و ازدهام بود پرسيدم اينجا چه خبره گفتند عروسيه . تعجب كردم گفتم امروز كه شهادت حضرت زهراست . گفتند انها سني هستند . يا در خيابانها ديدم كه ماشنيهاي گل زده عروسي عبور مي كند . البته همه سني اين طور نيستند همانطور كه شراره ها اشاره كردند بعضي از سني ها به امام هاي ما احترام قائل هستند . و به زيارت امام رضا ( ع ) مي روند .

    اي كاش درد ما فقط سني ها بود بعضي از شيعه ها هم حرمت حضرت زهرا رو نگه نمي دارند يادم هست پارسال شب شهادت خانم فاطمه زهرا منزل نشسته بوديم از تلويزيون مراسم عزاداري رو گوش مي كرديم و عزادار و گريان بوديم كه صداي آهنگهاي عروسي خانه ما رو تكان داد متوجه شديم كه همسايه ما همون شب شهادت براي فاميلشون عروسي گرفتند و بزن و برقص راه انداختند ما نتونستيم طاقت بياريم به منزل انها زنگ زديم اعتراض كرديم كه شب شهادت و عروسي ؟ آنها به جاي اينكه به خطا و اشتباه خود پي ببرند طلبكارانه اظهار داشتند كه چرا مانع شادي ما مي شويد جاي افسوس نيست ؟ حالا سني ها بماند كه كه بر عليه شيعه چه ها مي كنند . همه سني ها در عربستان وهابي نيستند ولي تفكر وهابي در آنجا حاكم است و انها ما شيعه ها رو رافضي مي نامند و دشمن صحابه و ياران پيامبر و همسران پيامبر مي نامند .

    هر چقدر به قاتلان حضرت زهرا لعن و نفرين بفرستيم باز كم است اما دشنام دادن به خلفا در اين برهه از زمان بايد منتظر بازتاب اين لعن و نفرين هم بايد باشيم مانند قتلگاه تاسوكي كه عده اي بي گناه كشته شدند و اين نا امني باز ادامه داره . همانطور كه در روزگاراني عده اي مجبور بودن تقيه كنند . ما هم براي اينكه در مرزهاي كشورمان نا امني ايجاد نكنيم بايد وحدت و انسجام ملي رو حفظ كنيم .

    پاسخ

    سلام خدمت خواهر گراميم!! چقدر زيبا نوشتيد! حرف شما جمع تمام حرفها بود. بايد بدانيم که هرقدر لعن و نفرين به قاتلان حضرت زهرا و غاصبان حق ولايت اميرالمؤمنين بفرستيم باز هم کم است. دشنام دادن به خلفاء هم بطور کلي مردود است چرا که سب و دشنام از زشت ترين کار در اسلام است. براي حفظ وحدت هم بايد در "ظاهر" تقيه کرد ولي اين ظاهر نبايد روي اعتقادات قلبي ما تاثير بگذارد. التماس دعا

    سالها قبل مطلبي نوشته بودم كه شايد يادآوري آن در اينجا بي مناسبت نباشد. ( به خصوص نسبت به سال وحدت و انسجام ملي )

    اي مسلمانان بياييد مسلماني از سر گيريم . بياييد طبق آيه ‍‍يا ايها الذين آمنوا آمنوا بالله و رسوله و الکتاب الذي نزل علي علي رسوله ( نساء : 136) از نو به اسلام واقعي و خدا و پيامبر و قرآن عظيم ايمان بياوريم . بياييد بر پايه آيه اول قرآن لطف و رحمت و گذشت و محبت را از خداي بزرگ بياموزيم . بياييد همانند همه پيروان اديان ديگر لحظاتي در پيشگاه الهي به ياد او نماز بگزاريم . اي مسلمانان بياييد دقايقي در کنار هم بر گرد سفره بهشتي قرآن و سنت هاي رسول خدا(ص) بنشينيم و بر پايه آيات قرآن کريم الگوي خوبي براي همه مردم جهان باشيم . اي مسلمانان بياييد طبق آيه يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقين (توبه 119)هميشه اهل ايمان و خدا ترس و درستکار و راستگو باشيم و با انسانهاي رو راست و صادق همدلي و همراهي کنيم و از دروغ پردازان و دغلبازان رويگردان باشيم . اي مسلمانان مسلماني را در پشت جلد شناسنامه ها نگذاريم . قرآن را به مجالس ختم اموات نسپاريم . که قرآن براي زندگان است (استجيبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما يحييکم )( انفال 24) تنها به سلام و صلوات اکتفا نکنيم . از تظاهر و رياکاري پاک گرديم و سوره منافقين را از ياد مبريم . به بانوان احترام بگذاريم و سوره نور و نسا را از ياد مبريم . همانند پيامبر خود محمد امين ء امانتدار خوبي براي ديگران باشيم .

    اي مسلمانان سني : بياييد سنتهاي رسول خدا را مرور کنيم و از ياد نبريم که ما پيرو سنت هاي بزرگ رسول خداييم . بياييد بسياري از مسلمانان را که از سنت هاي رسول خدا بيگانه گشته اند و دينداري و معنويت و کار و تلاش سازنده خداپسندانه ( عمل صالح ) را از ياد برده اند دوباره با سنن نبي اکرم(ص) آشنا کنيم . از ياد نبريم صداقت صديق را و شناخت درست حق و باطل را از فاروق . از ياد مبريم قرآن عثمان را و زهد عمر را و کرم و شجاعت و علم و درايت و فقه و عرفان و مردانگي و گذشت و ادب و عظمت علي را . بيايد مسلماني را در نماز تراويح خلاصه نکنيم و آن را در نفي مهر و زيارت نجوييم . بياييد دوباره برگرديم و به خانه رسول خدا برويم و چون او تمام طوايف مسلمان را بر گرد خود جمع کنيم . چنان که در زمان رسول اکرم (ص) فرقه و شاخه بندي نبود . اي اهل تسنن بياييد غيرت و مردانگي خود را از ياد مبريم .بياييد به خاطر کارهاي نارواي ديگران ما نيز چون آنان نکنيم و حلم و بردباري حضرت رسول (ص) را از ياد نبريم که وقتي در کوچه اي با يک دشمن سرسخت رو برو شد که عبايش را چنان سخت کشيد که گردن نبي اکرم سرخ شد ولي چنان دوستانه با او سخن گفت که وي شرمسارانه دين محمد (ص) را لبيک گفت . بياييد شيخ شلتوت را فراموش نکنيم . بياييد آثار دکتر يوسف قرضاوي را مطالعه کنيم . بياييد سني محمدي باشيم و به تسنن اموي که وجود خويش را در نفي عدالت و معنويت واقعي و بي حرمتي به اهل بيت مي بيند و اسلام و مسلماني را در مبارزه با تشيع خلاصه مي کند و پيوند برادري و وحدت امت اسلامي را گسيخته و جز به تحکيم قدرت دنيوي خود نمي انديشد ، پشت کنيم .

    اي مسلمانان شيعه : بياييد بار ديگر تاريخ تشيع را در ايران بخوانيم و ببينيم که چگونه شيعيان اوليه پيوسته به سه ويژگي حکمت و فضيلت و شجاعت حق گويي شهره بودند. کار ما بسي دشوار تر از اهل تسنن است . چرا که ما علاوه بر اين که مي بايد با سنتهاي رسول خدا(ص) آشنا شويم که حسين بن علي (ع) براي احياي آنها قيام کرد ء مي بايد به پيروي از علي علوي باشيم و به پيروي از فاطمه فاطمي و چونان اهل بيت حسيني و جعفري و رضوي گرديم و با انگيزه هاي صادق و قدم هاي استوار به سوي انتظار بزرگ ترين حادثه تاريخ يعني ظهور آفتاب عالمتاب موعود جهانيان گام بسپاريم . اي شيعيان بياييد علي را در نخلستان هاي کوفه تنها نگذاريم . بياييد فلسفه 25 سال خانه نشيني علي را دوباره مطالعه کنيم . بياييد از علي علوي تر نباشيم . بياييد برا®

    بنام خدا

    باسلام

    ابتداي هرسال،طبيعت با اين روياکه يک قدم جلوترباشد،از خواب بيدار مي شودولباس نو مي پوشد ،حالي که من و شما نيز جزئي از همين طبيعتيم.

    درسال جديد و در قدم جديد ،ازصميم قلب آرزومندم تابا اراده و پشتکاري بيش از هميشه ،لباسي که در رويا برازنده خود مي پنداريم در واقعيت برخود بپوشانيم تا همان شويم که بايد باشيم.ان شاء الله.اين ايام مبارك رو خدمت شما تبريك مي گويم.التماس دعا

    جالب اين است كه قرآن را فراموش كرده و تنها به احاديث چسبيده اند . در حالي كه قرآن تبيان ( بيانگر) هر چيزي است و حتي احاديث با معيار قرآن بايد رد و قبول شود . جالب اين است كه بخشي از شيعيان و اهل تسنن واقعيت آيات قرآن را چندان قبول ندارند و به جاي اين كه خودشان را با آيات تطبيق دهند يا احاديث را با آيات تفسير كنند ، آيات را پشت گوش انداخته و آنها را با احاديث توجيه مي كنند و به قول علامه طباطبايي در مقدمه تفسير الميزان نوعي تفسير قومي و فرقه اي از قرآن استخراج مي كنند . حتي بسياري آيات و احاديث را با عادات و علايق و سلايق فلان و بهمان دسته و هيات مذهبي تطبيق مي دهند . در مورد اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و آخر تابع له علي ذلك هم منطق كلي مبارزه با ظلم را مي بينيم نه ماندن روي دو سه نفر خاص . يعني محكوم كردن خط كلي ظلم و شجره ظالمان نه فلان و بهمان و نه ماندن در تاريخ و منازعات گذشته تاريخ را به منازعات روز تبديل كردن و آتش خوبي براي ابرقدرتها فراهم كردن .
    پاسخ

    در رد اينکه قرآن به تنهايي بيانگر هر چيزي ميباشد هم سخن بسيار است و تنها به همان مثال معروف اکتفاء ميکنم که در هيچ کجاي قرآن احکام دين همراه با جزئيات بيان نشده است و گروهي که معتقد به کلام شما هستند بر همين پايه معتقدند که در قرآن مثلا گفته شده که نماز بخوانيد اما نگفته چگونه پس من هرطور که دلم بخواهد نماز ميخوانم. هر قدر هم به اينها گفته شود که قرآن با روايات تفسير ميشود و روايات مفسر آيات هستند (يکي از اينها از همکلاسيهاي دانشگاه من بود که به هيچ صراطي مستقيم نبود) جواب ميدهند که قرآن بالاتر از حديث است و نميشود قرآن را با حديث تفسير نمود. در تفسير الميزان علامه طباطبايي رحمة‌الله عليه هم در ذيل هر آيه بعد از تفسير کلي تفسير روايي هم وارد شده است (شايد جالب باشد بدانيد که برخي هم هستند که از اين طرف روي زمين افتاده اند. شخصي را ديدم که معتقد بود علامه طباطبايي اشتباه کرده است که تفسير قرآن نوشته!!!! چرا که قرآن را فقط معصوم بايد تفسير کند و جز تفاسير روايي همه‌ي تفاسير با گمراهي همراه هستند) درد در اسلام يکي دوتا نيست و اين است که ميفرمايند نگاه داشتن دين در آخر الزمان مانند نگاه داشتن زغال افروخته در کف دست است. در مورد اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد... هم عرض کنم منطق شما در اين قسمت صحيح. اما بعد از اين قسمت هم اگر دقت کرده باشيد لعن خداوند خاص ميگردد: اللهم خص انت اول ظالم بالعن مني و ابدا به اولا! ثم العن الثاني و الثالث و الرابع! اللهم العن يزيد خامسا!! پس نبايد يؤمن ببعض و يکفر ببعض بود. هم جنبه‌ي عمومي لعن را بايد در نظر داشت و هم اينکه بايد دانست که اين لعنها بصورت خاص بر اولي و دومي و سومي و معاويه و يزيد برميگردد چرا که هر ظلمي در اسلام انجام ميگردد به علت خارج کردن اسلام از مسير اصلي توسط آنها بود--- در انتها از سعه‌ي صدر شما متشکرم و اميدوارم خداوند همه‌ي ما را به راه راست هدايت نمايد. يا علي
    در مورد برخي ايرادهاي عقيدتي كه در كتب اهل تسنن هست ، بايد گفت همه اهل تسنن به آنها اعتقاد ندارند . بلكه اكثريت آنها را رد مي كنند . در كتابهاي ما هم سخنان مورد انتقاد هست . همان طور كه محدث نوري كتاب فصل الخطاب في تحريف كتاب رب الارباب را نوشت و 1500 روايت ذكر كرده كه قرآن تحريف شده و همه علماي شيعه و خود شيعيان اين كتاب را رد مي كنند . ضمنا ما نبايد بحث را طوري مطرح كنيم كه در مقابل همه اهل سنت قرار گيريم . چون همه اهل سنت يك طيف نيستند . ما در گذشته و البته الان هم تا حدي سني 12 امامي داريم و در بعضي مناطق من با افرادي از اهل تسنن روبرو بودم كه با اعتقادات تسنن زيارت امام رضا مي روند و براي حضرت ابوالفضل سفره باز مي كنند و نذري مي دهند . در مواردي كه ما بر حساسيت هاي خاص اهل تسنن مثل خلفا و ... انگشت گذاشته و عيد الزهرا (!) و امثال آن را مطرح كرده ايم ، بازتاب هاي عجيبي ديده ايم . مثلا در روز شهادت حضرت زهرا يكي از ائمه جمعه اهل تسنن ايران علني جشن عروسي راه مي اندازد و مجلس شادي بر پا مي كند . در حالي كه قبلا از اين برنامه ها وجود نداشته بلكه قبلا عزاداري براي امام حسين در ميان برخي از اهل تسنن و حتي علمايشان وجود داشته است . يا دانشجويي مي گويد : به خدا اگر فلان استاد يك بار هم به حضرت عمر بد بگويد با اين قمه شكمش را سفره مي كنم . يا در مقابل دانشگاه آزاد اسلامي مهاباد دانشجوي سني با كارد دانشجوي شيعه را زخمي مي كند و بعد باقي قضايا كه زياد است . مي دانيد كه مدتي پيش آيت االه سيستاني در ميان ده شخصيت برجسته مرد سال اعلام شد . چرا ؟ تحليل گري اشاره مي كند كه اگر آيت الله سيستاني هم به سبك برخي افراطيون سني عربستان و افغانستان فقط اشاره كوچكي مي كرد ، شيعيان هزاران عمليات تلافي جويانه مي كردند ولي با كرامت و بلند نظري سبب شد كه وحدت ملي عراق حفظ شود و جايگاه شيعه در سطح جهاني ارتقا يابد . در حالي كه همين آيت الله يك تنه بيشتر از ارتش آمريكا در عراق قدرت دارد . در مورد كارهي غلط افراطي برخي از طوايف اهل تسنن كه ما نبايد مرعوب و متاثر شده و انفعالي و مطابق آنها اما معكوس رفتار كنيم . خوشبختانه عظمت تشيع و جاذبه هاي برجسته فرهنگي شيعه و حماسه حسيني و جريان جاودانه انتظار چيزي نيست كه بتوان با گل و لجن آن را پوشانيد و مخفي كرد . به جز بخشي از فرهنگ حاكم بر عربستان و برخي مناطق كشورهاي همسايه كه شديدا عليه شيعه جبهه گيري كرده اند ، منطق شيعه و گفتار شيعه در اكثر كشورهاي سني نشين بسيار برجسته و تاثير گذار است و اهل سنتشان هم خيلي منطقي تر از ساير سنياني هستند كه ما در برخي مناطق ايران با آنها روبرو هستيم . اينها بيشتر تحت تاثير بازي هاي سياسي شرق و غرب قرار گرفته اند و كارهاي كه مي كنند ، غالبا برخاسته از مذهب و مرام نيست . در مورد مباحث بين شيعه و سني متاسفانه دشمني ها از آنجا آغاز شده و تشديد مي شود كه تنها به چند روايت تكيه مي شود و آيات مهمي از قرآن فراموش مي شود . * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ مائده /8 كه مي فرمايد دشمني با ديگران شما را از مرز عدالت خارج نسازد . * وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ *انعام / 108 طبق اين آيه خود لعن تابع حكم شرعي است و اگر سبب واكنش متقابل گردد و مثلا سبب اهانت به اهل بيت گردد قطعا حرام است . * تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَاكَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ *بقره / 134* شامل برخي از بحث هاي تاريخي اختلاف انگيز بين شيعه و سني هم مي شود . جالب اين است كه قرآن را فراموش كرده و تنها به احاديث چسبيده اند . در حالي كه قرآن تبيان ( بيانگر) هر چيزي است و حتي احاديث با معيار قرآن بايد رد و قبول شود .
    پاسخ

    خدمت شما عرض کنم که مقايسه‌ي کتاب فصل الخطاب في تحريف الکتاب که خود محدث نوري در آخر عمر آنرا رد کرد با کتبي مانند صحيح مسلم و صحيح بخاري کار درستي نيست. آن دو کتاب در نزد اهل سنت مانند قرآن اعتبار دارد و هيچ کدام از اهل سنت ردي بر آنها ندارند در حاليکه تمام علماي شيعه و حتي خود محدث نوري آن کتاب را رد کردند. خدمت شما عرض کنم که تمام اهل سنت بالاتفاق معتقد هستند که پيامبر اسلام معصوم نبوده و امکان اشتباه داشته است. بله اهل سنت يک طيف نيستند! مانند شيعيان! البته سني 12 امامي اکنون نداريم بلکه وهابيت 12 امامي هستند که متاسفانه در کشور خودمان هم خيلي فعال هستند. (فکر کنم بحث کمي دارد از موضوع خارج ميشود) در مورد برپايي جشن خدمت شما عرض کنم که اين سنت از ابتدا در ميان اهل سنت موجود بوده است. اکنون هم اگر در ماه محرم به کشور عربستان تشريف ببريد (ورود شيعيان در اين ماه به اين کشور ممنوع است) شاهد خواهيد بود که همه پيراهن قرمز به تن ميکنند و جشن برپا ميکنند. اين قضيه تازگي ندارد. در زيارت عاشورا هم اين مطلب را ميتوانيد مشاهده کنيد: ان هذا يوم تبرکت به بنواميه...هذا يوم فرحت به آل زياد و آل مروان... تمام فرمايشات شما در ديد بيروني و جهاني و ارتباطات دوطرفه قابل تأمل است. گفتار شما در عرصه‌ي گفتگوي جهاني صحيح است. اهل سنت را هم (گرچه شما فرموديد بسيار بيشتر از من با آنها در ارتباط بوديد) بسيار از نزديک ميشناسم. چه از نوع وهابيت عربستاني و چه از نوع سني مستضعف کشورهاي آسياي جنوب شرقي و چه از نوع تازه مسلمان رها شده از مسيحيت غربي! اما بحث ما بحثي کاملا دروني است. يک شيعه‌ي معتقد بايد بداند که خلفاء مسلمان نبودند و جايگاه آنها در قعر درک من الجحيم است. در مورد آياتي هم که به آنها اشاره نموديد باز فقط جنبه‌ي اجتماعي را مد نظر داشتيد. در مطلب "آرام گريه کنيم..." بر اساس آيات قرآن(که دوست عزيزم ناصر نيز به آنها اشاره نمود) وظيفه‌ي مومن در جايگاه وظيفه‌ي شخصي ميتوان مشاهده نمود. قرآن و حديث از يکديگر جدا نميشوند که اينها دو يادگار رسول اکرم در بين امت بودند و خداوند لعنت نمايد آنکس را که اولين بار گفت:"حسبنا کتاب الله" و اولين بدعت را در دل اسلام ايجاد نمود. جالب است بدانيد که شيعيان در بيان اثبات غصب خلافت اميرالمومنين ، ايجاد بدعتهاي فراوان در اسلام و نارضايتي حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها از خلفاء اهل سنت به هيچ حديث شيعي استناد نميکند و تمام استدلالات را از قرآن و کتب معتبر اهل سنت ارائه ميکند.
    سلام دوست عزيز .مطالب وبلاگ شما و غيرت مذهبي شما و تلاشهاي فرهنگي تان جاي تحسين دارد . اما بحث علمي جاي خود دارد و من به قول ارسطو معتقدم كه مي گفت من افلاطون را دوست دارم ولي حقيقت را از او بيشتر دوست دارم . در آغاز سخن هم عرض كنم كه اشهد ان لا اله الا الله . بنده مسلمان و شيعه محمد و آل محمد و از عاشقان امامت و ولايت و پيروان مذهب جعفري اثني عشري هستم ( ان شاء الله )‌ و نه از اهل تسنن . چون برخي ها با كمي بحث و انتقاد فوري ممكن است ماركي بچسبانند كه مگر شما وكيل مدافع خلفا هستيد يا سني تشريف داريد . در عين حال كه معتقدم علي رغم عظمت امامت و ولايت و بركات آنها طبق اعتقادات علماي شيعه ، اعتقاد به امامت و ولايت از اصول اعتقادي اوليه و اساسي نيست كه بي اطلاعي و عدم اعتقاد به آن شخص را كافر كند . چنان كه اهل تسنن به فتواي همه علماي شيعه مسلمانند ولي ولايت و امامت را به شكلي كه ما مي گوييم قبول ندارند يا از اساس آن بي اطلاعند . خداي ما همان خداي سني هاست . همان خداي ابراهيم و موسي و عيسي و خداي همه انبيا و اوليا . خداي علي و آل علي . دوست عزيز مخاطب مطالب من تنها شما نبوديد بلكه بحث من در اين قبيل مطالب و مباحث است كه البته در برخي وبلاگها و سايت ها خيلي غليظ تر و شديد تر مطرح مي شود . اولا من از شما سوال دارم . فرض كنيد لعن دشمنان اسلام اصل و اساس مسلماني است (‌ كه البته نيست )‌ . ولي همين لعن هم به عنوان حكم شرعي شرايطي دارد همان طور كه وجوب نماز و روزه و اجراي حدود اسلام همه مشروط به شرايطي است . اگر وضوي شما در هواي آزاد سبب شود كه سرما بخوريد همين شرع اسلام مي گويد وضو درست نيست . برويد تيمم بكنيد و اگر خاك و شيء مناسب براي تيمم نداشته باشيد قضيه نماز خواندن باز هم حكم ديگري خواهد داشت . من با برادران سني از ملايم و منطقي و متدينشان و هم بي فكر و عقده اي و متعصبشان خيلي خيلي بيشتر از شما هم ارتباط داشته ام و دارم و تقريبا مطالب همه يا اكثر سايت هاي آنها را از ملايم و غير ملايم ديده و هزاران كتابي كه در رد شيعه و انحراف و گمراهي شيعيان نوشته اند ، ديده ام . سنياني را ديده ام كه اعتراض كرده اند : چرا پارسال فلان مسئول عاليرتبه شما گفت ‌: ميلاد حضرت علي را به شيعيان جهان تبريك مي گويم . چرا شيعيان ؟ مگر علي مال شماست ؟ همين حرف را حتي از غير مسلمانان هم مي توان شنيد . چون در آنها هم علاقمندان علي بسيار است . من به فلان برادر سني چه بگويم كه مي گفت : ما همه ائمه شما را قبول داريم و به زيارت مشهد و قم هم مي رويم ولي شما نه تنها به معتقدات ما احترام نمي گذاريد بلكه خلفاي پيامبر را كه در مذهب ما جايگاه بسيار بلندي دارند لعن و نفرين مي كنيد . مي دانيد بخش كمي از بازتاب اين لعن و نفرين ها چيست ؟ مي دانيد كه ائمه معصومين و حتي حضرت زهرا براي اهل تسنن و حتي وهابيان عربستان جايگاه بلندي دارند و دهها كتاب در شان و منزلت اهل بيت ديده ام كه نه قديما بلكه اخيرا در عربستان توسط همين وهابيون افراطي در اين زمينه ها چاپ شده است . منتها سوء تفاهماتي كه دارند اين است كه شيعه را پيروان واقعي علي نمي دانند و بر اساس گزارشهاي وارونه و مغرضانه اي كه از برخي نقاط ايران تهيه و در سطح جهاني پخش مي شود مي گويند ببينيد : شيعه يعني گدايي و بدبختي و اعتياد و فروش كليه و دختران فراري . شيعه يعني بي نمازي و صيغه كردن پياپي به عنوان سنت علي (!) و رشوه گرفتن و لعن و نفرين نثار كردن و بي ادبي و .... گاهي برخي از اهل تسنن مقيم ساير كشورها مي گويند فعاليت هاي قرآني ما خيلي خيلي بيشتر از شماست و من چه بگويم ؟ برخي مي گويند : مساجد ما هميشه باز است و از مساجد شما غالبا براي مجلس ترحيم استفاده مي شود و خيلي از مساجدتان هم نماز جماعت ندارد و خيلي از نماز جماعت هايتان هم خلوت است و من چه بگويم ؟ البته من هم به وضع وخيم تر فساد و قضاياي پشت پرده حرمسراهاي حكام در آن كشورها اشاره كرده ام اما واقعا برخي از سخنان جاي تامل دارد .
    پاسخ

    عرض سلام دارم خدمت شما برادر گرامي. نيازي به شهادت نبود! ما به صدق گفتار شما از قبل مطمئن بوديم و هستيم. اين هم که شما از اهل سنت نيستيد باز هم بر شخص بنده روشن بود و پناه ميبرم به خدا از اينکه شخصي را به چيزي متهم کنم. نه! شما وکيل مدافع خلفاء‌ نيستيد. انشاءالله که مارکي هم چسبانده نشود(سال گذشته به علت بيان آيه اي از آيات قرآن و 2 حديث از کتاب صحاح سته ، در همين وبلاگ به شيعه‌ي اسرائيلي متهم شدم و شخص تهمت زننده که وبلاگش همچنان فعال است همچنان بر پول گرفتن من از اسرائيل مصر است!) در مرز اسلام و کفر ميتوان به اين آيه اشاره نمود که يا ايها الذين آمنوا ، آمنوا! اي کساني که ايمان آوريد ، ايمان بياوريد! خدمتتان عرض کردم که نميتوان در يک مطلب همه‌ي مخاطبان را پوشش داد. اگر ايماني که ابوسفيان داشت ايمان بود و ايماني که سلمان داشت هم ايمان بود که ديگر غمي نبود. عدم اعتقاد به امامت شخصي را به ظاهر کافر نميکند اما... يعني شما قبول نداريد که ولايت اميرالمؤمنين شرط قبولي اعمال است؟(لطفا بحث مستضعفين را مطرح نفرماييد. بحث کلي و عام است) در مورد خداوند فرموديد. من گفتار شما را در مورد عوام جامعه‌ي اهل سنت قبول دارم(در مورد اعتقاد به خداوند گرچه تجسيم را بيشتر اهل سنت به آن معتقد هستند و حنفيان که قياس ميکنند بيشتر به آن پايبند هستند و اساس گفتار خود را هم بر قرآن ميگذارند که يدالله مع الجماعه و امثاله) اما در مورد رسول اکرم اسلام (ص) اصلا اينطور نيست. شايد نامشان يکي باشد اما شخصيتي که در اذهان وجود دارد متفاوت است(گرچه بحث ما اين نيست) در مورد عملکرد افراد در وبلاگها و گروهها و حتي مجالس عرض کنم که من مسئول آنها نيستم. من جوابگوي کارهاي خودم هستم. متاسفانه و هزاران بار متاسفانه در خيلي از جاها ديدم که به بهانه‌ي عيد الزهراء چه کارهايي انجام ميدهند که از شأن يک مسلمان و يک شيعه به دور است. من هم با آن اعمال مخالفم. مشکل اين است که ما فرقي بين لعن و دشنام قائل نيستيم.... رسيديم به اصل مطلب. لعن! لعن حکم شرعي نيست! اساس مسلماني هم نيست. اگر هم موجب وهن عمومي گردد ممنوع است. خوب!؟!؟ اين يک ديد کلي و فرانگري که کاملا هم صحيح است. اما يک ديد فردي هم وجود دارد. لعن دشمنان اهل بيت عليهم السلام امري کاملا به جا و لازم است. هل الدين الا الحب و البغض؟ مطلب "آيا محبت مخالف لعن است؟" را مطالعه نموديد؟؟ اگر در رد آن مطلب سخني داشتيد با گوش جان ميشنوم! بله حق با شماست و صد البته حق با شماست. در مقابل اهل سنت بايد تقيه کرد و سکوت اختيار کرد. اما به شيعيان هم بايد گفت که لعن دشمنان اهل بيت که مصداق بارز آن خلفاء و صد البته قاتل حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها ميباشد ، عملي لازم است. در ابتداي بحث فرموديد حق و حقيقت دوست داشتني تر است. بعد چطور سئوال ميکنيد که اهل سنت ميگويد ما ائمه‌ي شما را دوست داريم و قبول داريم پس چرا شما خلفاء را قبول نداريد!!؟؟؟ آيا براي خوش آمد او بايد خلفاء را قبول داشته باشيم و آنها را دوست بداريم؟ تمام مسائلي که شما در انتهاي کلام به آنها اشاره کرديد صحيح هستند اما ربطي به موضوع ما ندارند. لااقل من رابطه اي بين آنها پيدا نميکنم. چون مساجد شيعيان خلوت است پس اعتقاد به غاصب بودن خلفاء کاري زشت است؟ چون شيعيان (بهتر است بگوييم شيعه نمايان) قرآن نميخوانند و نسبت به آن بي توجه هستند پس نبايد گفت خلفاء در حق اميرالمؤمنين ظلم کردند؟؟ چون شيعه نمايان نماز نميخوانند پس نبايد بدعتهايي که خلفاء بعد از رسول اسلام در جهت خارج نمودن اسلام از راه راستين خود به جاي گذاردند به زبان آورد؟ مخاطب وبلاگ ايران اسلام فکر ميکنم شيعياني باشند که از اين سخنان تبرئه هستند. پس کنار تمام واجبات و مستحبات بايد گفته شود که در تاريخ اسلام روزي وجود داشته است که پيامبر اسلام آنرا جشن ميگرفت چرا که ميديد در آن روز قاتل بهانه‌ي خلقت به درک واصل شد.
    سلام
    ببخشيد دير اومدم يه مدتي نبودم ، بازم مثل هميشه زيبا نوشتي.......
    موفق باشي .
    التماس دعا...............

    سلام

    ايول

    با سلام

    و تبريك عيد و الزهرا

    راجع به پستم عرض كنم از سايت تبيان يادداشت كردم

    البته قصور از بنده است اگر اشكالي داشت؟؟؟

    ممنون از تذكرتان!!!

    سلام برادر گرامي

    پاسخ سوالتون را در وبلاگ دادم .

    واما در مورد پست شما من الان در يك كشور سني هستم.برداشتي كه از شيعه در اينجا ميشود اينست كه نعوذ باالله ما مولا اميرالمومنين را بالاتر از حضرت رسول ميدانيم!

    گاهي فكر ميكنم چرا اكثر مسلمانان جهان عليرغم عظمت و تعاليم والاي شيعه سني هستند.من هرگز نميتو انم با مهري كه از خانم فاطمه زهرا در دلم هست كساني كه حتي كوچكترين بي حرمتي را مرتكب شدند ببخشم.ولي چقدر در جهت شناخت اين خانم به برادران سني تلاش كرده ايم.چقدر در جهت شناخت واقعي رسول الله از ديدگاه شيعه گام برداشته ايم.امير المومنين بزرگ است به واسطه رسول الله.اين اعتقاد قلبي همه ما شيعيان است.چرا ما شيعيان به وسعت سني به شناخت وشناساندن اسلام نميپردازيم چرا تازه مسلمانان همگي شيعه هستند! چرا در نمازمان تعاليممان كوتاهي ميكنيم.اينجا وقت نماز اكثريت مسلمانان در نمازخانه به موقع حاضر ميشوند با وسواس خاصي به انجام فرائضشان مي پردازند قرآن بسيار زياد تلاوت ميشود.

    وقتي من با مهر در نمازخانه نماز ميخوانم و به شيوه شيعه براي همه عجيب است ولي به من احترام ميگذارند.البته حساب وهابي ها كاملا جداست آنها هيچي نيستند.مسلماني بر مبناي احترام است بر مبناي روشنگري است بر مبناي تلاش است بايد مسلمان بود بايد شيعه بود و عاشق بود و به همگان اين عشق را به بهترين وجه نشان داد.

    پاسخ

    سلام خدمت خواهر بزرگوارم. من با مسلمانان کشورهاي آسياي جنوب شرقي هم بودم. هر تلاشي هم در جهت ترويج شيعه در اين چند سال در اينترنت انجام داديم (به کمک دوستان) بيشتر از همه در آن منطقه جواب داده است و پذيرايي مسلمانان اهل سنت در آن منطقه براي پذيرش مکتب حق تشيع بسيار زياد است. خوش بختانه وقتي آنها به کشور عربستان وارد ميشوند از عملکرد وهابيت بسيار متعجب ميشوند. در عربستان بودم که با يکي از اين مسلمانان آشنا شدم که قرآني که در دست داشت را روي زمين گذاشته بود و همه او را تکفير ميکردند. او هم نميفهميد آنها چه ميگويند فقط شاهد بود هرکس از کنارش رد ميشود با لحني تند او را سرزنش ميکند. منظور آنها را به او گفتم و همين سرآغاز آشنايي ما شد. آدرس ايميلش را گرفتم. ارتباط ما ادامه داشت تا اينکه الحمدلله با مدد خداوند و عنايت حضرت و کمک دوستان به مکتب تشيع تشرف پيدا کرد. در مورد ظاهر عبادات هم حق با شماست. شيعيان بايد تلاش بيشتري انجام دهند و اين مسئوليت مبلغين دين و روحانيت ما را بيشتر ميکند. اما باز هم بايد يک شيعه‌ي واقعي بداند که نماز بي ولاي او عبادتي است بي وضو. يا علي

    با نام خدا و سلام

    برادر خوب و دلبندم.

    اولاً، از اين كه مطالب دوستان ديگر را كه بر خلاف شما نظر دارند، با احترام و ادب نقد كرديد، بدون اين كه به آنان ناسزا بگوييد و به القابي مثل عمري بودن و دشمن زهرا(س) بودن و كافر و منحرف و گمراه و نظاير آنها بودن متهم نكرديد، خيلي خوشم آمد. باور مي كنيد، برخي به قدري با خشونت و بي ادبي و تهمت زني با مخاطب برخورد مي كنند كه آدم جرأت نمي كند با آنان همسخني كند. نقد بايد دوستانه و محترمانه باشد، مثل نقد شما. اين رفتار شما مرا تشويق مي كند كه سخن شما را نقد كنم.

    ثانياً، من نظر شما را مبني بر اين كه بايد خلفا را لعن كرد، قبول ندارم و ادله شما را نيز رد مي كنم. البته نقد همه سخنان شما در اين كامنت ممكن نيست. شما اگر به آيات قرآن استناد مي كنيد، آن آيات مطلق نيست و چندين قيد دارد. يكي آن كه لعن در آنها عام است و به اشخاص معين نظارت ندارد. ديگر اين كه لعن گروه مورد اشاره قرآن باعث مفسده هاي بزرگي در امت اسلامي نمي شود، مثل تفرقه امت اسلامي، سوء استفاده قدرت هاي استكباري از تفرقه، اباحه خون شيعه و ريختن خون شيعه، آزردن برادران ديني ما از اهل سنت كه هيچ از واقعيات صدر اسلام هيچ خبري ندارند، دوري بيش تر برادران اهل سنت از اهل بيت و دشنام دادن به ائمه شيعه و .... شما عنايت داريد كه لعن كافران اگر خلفا را كافر حساب كنيم كه محل تأمل است، مستحب است؛ اما تفرفه، مردم آزاري، موجبات دوري از اهل بيت و دشنام دادن به ايشان را فراهم كردن و .... حرام است و در هنگام تزاحم مستحب و حرام بايد امر مستحب را كنار نهاد.

    ثالثاً، اين كه مي فرماييد، اين وبلاگ ها را سني ها نمي بينند و مختص شيعه است، دليل قانع كننده اي براي ترويج لعن نيست؛ چون وقتي در گوگل سرچ انجام بشود، تقكيكي ميان مطالب شيعي و سني نمي شود و سنيان هم به مطالب شيعه ها دست پيدا مي كنند؛ چنان كه شما به مطالب سني ها دست پيدا مي كنيد.

    رابعاً، من مخالف اطلاع رساني نسبت به واقعيت هاي صدر اسلام نيستم. منتها شما مي توانيد بدون لعن و ابراز احساسات به اطلاع رساني مبادرت كنيد. ادله را با ادب و احترام ياد كنيد و بروز احساسات را به دل مخاطبان واگذاريد.

    خامساً، شما اگر ملاحظه مي فرماييد كه سنيان در سيستان و بلوچستان رو به افزايش هستند، بايد واقعيات را به طور همه جانبه بررسي كنيد. هميشه براي روي دادن يك واقعه عامل واحدي وجود ندارد. آيا شما مطمئن هستيد كه تنها عامل افزايش سنيان عدم تبليغ شيعه است؟ آن هم از طريق لعن؟ آيا تا به حال شنيده ايد كه يك نفر سني با لعن شيعه به شيعه گرايش پيدا كرده باشد؟ من در يكي از نامه هاي كساني كه به دست علامه عسكري شيعه شده بودند، خواندم كه نوشته بود:‏ عامل شيعه شدن من اين بود كه ديدم شما خلفا و عايشه را با عزت و احترام ياد مي كنيد و پس از نام آنان جمله دعاييه «رضي عنه» را مي آوريد.

    فكر مي كنم همين اندازه كافي باشد تا بعد. مطئنم كه از نقد اين ناچيز و به تعبير يكي از دوستان دوست داشتني گمراه و اهل بدعت و آتش برافروز جهنم و پيرو ابوحنيفه و .... ناراحت نمي شوي. اگر ناراحت شدي، به من بگو كه ديگر از اين فضولي ها و حرف هاي مفت و .... نگويم.

    قربانم دلبندم. قلبي خواهان عشق

    پاسخ

    سلام خدمت شما دوست عزيزاولا شما که خوب... اگر انسان قرار باشد بي ادبي کند و از چهارچوب اسلام خارج شود نبايد نام مسلمان را به خود اضافه کند.در مورد ثانيا خوشحال ميشود ادله‌ي شما را بشنوم. قطعا در قرآن نميتوان لعن خاص انجام داد. همانطور که بصورت خاص جانشين رسول اکرم هم مشخص نشده است. ديگر اينکه حرف شما متين. ما هم مانند قرآن آن گروهي را لعن ميکنيم که مورد آزار و اذيت رسول اسلام شدند. ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره . و اين روايت مورد اتفاق شيعه و سني را هم اضافه ميکنيم که رسول اکرم فرمودند فاطمه بضعة مني ، من آذاها فقد آذاني. بقيه‌ي ماجرا هم که مشخص است. ضمن اينکه پس شما ادعيه اي مانند زيارت عاشورا يا زيارت جامعه‌ي کبيره را رد ميکنيد؟؟ بحث عمومي و بيروني شما قبلا هم بحث شده است. لعن کافران (نه تنها کفار) امري مستحب است و خوب کفر خلفاء هم جاي خود. تفرقه و فراهم کردن موجبات دوري از اهل بيت هم حرام است. صحبت اصلي اينکه من تضادي بين اينها در کل نميبينم. اگر هر شيعه در دل خود بداند که بايد بغض دشمنان اهل بيت را داشته باشد و خوب تقيه نمايد مشکلي پيش نميايد. يک روايت ميخواستم در پاسخ شراره ها و شکوفه ها بنويسم که فراموش کردم و اينجا آنرا ذکر ميکنم. شخصي خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيد و سئوال نمود ابوبکر چگونه امامي بود؟ حضرت ميفرمايند: هو امام القسط! شخص خارج ميشود. اصحاب سئوال ميکنند چطور شما فرموديد او امام قسط بود؟ حضرت پاسخ ميدهند که فرد سئوال کننده از اهل سنت و دشمنان ما بود که ميخواست اين سئوال را مطرح کند تا پايه گذاري فتنه‌اي باشد. من هم اينگونه پاسخ دادم که قسط. قسط به دو معناست. يکي به معناي عدل مطلق و ديگري به معناي ظلم مطلق.---- توجه ميکنيم که حضرت جنبه‌ي عمومي را در نظر دارند و جنبه‌ي خصوصي و اعتقادي را نيز بيان ميدارند. اکنون در جامعه‌ي ما جنبه‌ي بيروني مورد توجه قرار ميگيرد ولي وقتي کسي بخواهد جنبه‌ي دروني را در خصوصي ترين جمع اينترنت مطرح نمايد او را شيعه‌ي صهيونيست ، شيعه‌ي مخالف وحدت ، کسي که آب به آسياب دشمن ميريزد و هزاران نام ديگر مينامند. ثالثا: فکر ميکنم به نحو ديگري بايد بيان کنيد چون متوجه نشدم استدلال اينکه وبلاگ را اهل سنت نميبينند قانع کننده نيست يا اينکه استدلال قابل رد شدن است؟ اگر استدلال قانع کننده نيست خوشحال ميشوم دلايلتان را بشنوم. اگر معتقد هستيد که استدلال قابل رد است عرض ميکنم که من نگفتم هيچ فردي از اهل سنت به اين وبلاگ وارد نميشود بلکه گفتم ميزان ورود شيعيان و اهل سنت به اين وبلاگ معادل 99 و 1 درصد است. بنده هم در اين دو مناسبت يعني 9 ربيع و ايام شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها به خاطر احتمال 1 درصدي مخاطب 99 درصدي را رها نميکنم و براي کسانيکه(شيعياني که) دنبال استدلالهاي منطقي شيعه بر پايه‌ي قرآن و سنت بر جواز لعن هستند مطلب مينويسم. رابعا: حرفتون کاملا صحيح است کما اينکه در کل سال اين کار نه تنها در اين وبلاگ بلکه در وبلاگ شبهاي پيشاور 1 و 2 و فضائل اهل بيت و مناظره در حال انجام است. منتها نوشتن 4 مطلب از ميان 110 مطلب براي اين جواز لعن به نظر شما زياد است؟؟ خامسا:علل زياد است. اما علت اصلي اهمال شيعيان است. رها کردن افراد به حال خود. و البته من نگفتم که براي شيعه شدن اهل سنت بايد در مقابل آنها لعن کرد. اين ادعا را فکر کنم در پاسخهاي قبليم هم بطور کامل بتونيد مشاهده بفرماييد---- در انتها تشکر ميکنم از نقدهايي که انجام دادي. اختلاف سلقيه ها در همه جا وجود دارد. همه هم در جهت رسيدن به حقيقت تلاش ميکنند. مشابه تعابيري که شنيدي را من هم بسيار شنيدم. به راستي مگر ما بالاتر از انبياء و اولياء هستيم؟؟ از شنيدن استدلالت در بند دوم خوشحال خواهم شد. يا علي

    عرض كردم شما محتاج التماس دعا نيستيد ! نه محتاج دعا ! دعا رو كه همه ما محتاجيم.

    و من الله التوفيق

    يا علي مدد

    اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد....................

    با سلام خدمت شما:

    سالهاست كه طبق فرمايش امام فقيد و رهبر معظم انقلاب سعي بر حفظ وحدت بين شيعه و سني داريم.سالهاست كه در سفر به مكه مكرمه ، سعي ميكنيم كه كاري نكنيم كه باعث وهن شيعه بشه. نماز رو يه طوري ميخونيم كه باب ميل اونا باشه و بازم باعث وهن شيعه نشه. قنوت نميگيريم. در انتهاي نماز دستها رو بلند نميكنيم به هنگام سلام نماز ، تا اون جمله معروف بن باز (لعنه الله) كه گفته شيعه وقتي اين حركت و انجام ميده يعني ميگه(نعوذ باالله) خان الامين خان الامين ( ميگن يعني شيعه گفته كه خيانت كرد جبرييل و بايد دين را به علي ميداد و به محمد داد ) استغفرالله.

    و خيلي حركات ديگه . غربت ائمه بقيع رو ميبينيم و دم نميزنيم تا باعث وهن شيعه نشه و.......

    ولي از اونطرف ميبينيم كه اونا ، اونچه رو كه در دشمني با ائمه و شيعه دارن انجام ميدن و حتي قدمي از مواضع خودشون عقب ننشستن. حرم پيغمبر ، روز به زوز بر خانوما تنگتر ميشه و دايره زيارت محدودتر. ميشد بري بالا زيارت كني در بقيع اونم كمرنگ شد و.....

    من سفرهاي زيادي در اين سالها به عربستان داشتم و سال به سال دريغ از پارسال . نميدونم ما تا كي بايد حق شيعه رو قايم كنيم تا مبادا باعث وهن شيعه نشه و اونا هر غلطي كه دلشون ميخواد بكنن.

    نميدونم تا كي ما نبايد حتي در لعن به قاتل زهرا (س) علني برخورد كنيم و اونا........

    نميدونم واقعا نميدونم.....در خصوص رهبر معظم هم خوب ايشون چون در جايگاه رهبري هستند و الگو نميتونن كه صحبت علني داشته باشن ولي من فكر ميكنم كه ما شيعيان نبايد بذاريم اين روزها فراموش بشه. نبايد بذاريم اوني كه با ميخ ديوار پهلوي زهرا رو شكافت از ياد ها بره .....

    نميدونم واقعا نميدونم زهرا چه ميپسنده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    يا رب به حق خون محسن شهيد منتقم خون زهرا رو برسون .

    التماس دعا.

    پاسخ

    سلام خدمت خواهر بزرگوارم. شما که زياد ميريد کشور عربستان بيشتر براي ما دعا کنيد که زودتر آدم بشيم. توهين به شيعه هميشه در همه‌ي اوقات وجود داشته است. وحدت هم لازم است. منتها ما شيعيان گاهي به بهانه‌ي وحدت بسياري از اعتقادات خودمان را هم از دست داديم. چند سال قبل بود که فردي در گروه ايران اسلام بعد از سفر مکه به ما گفت که نماز آنها را ديدم و اکنون ميخواهم سني شوم!! گفتيم چرا؟ بر چه استدلالي؟ گفت از آنها سئوال کردم با روي باز از من استقبال کردند. برگشتم از روحاني کاروان سئوال کردم آنچنان به من پرخاش کرد که چرا اين سئوال را مطرح کردم!!!! اگر شما جواب داشتيد اينگونه پرخاش نميکرديد. 3 ماه طول کشيد تا تونستيم تمام شبهات ايشون رو که با اون وهابيون هنوز ارتباط داشتند پاسخ بديم و خوب خدا رو شکر از شيعيان قوي و آشنا به تمام مباحث شدند. اما در همان گروه هم داشتيم خانمي رو که اهل سنت بود و شروع به تحقيق کرده بود. بحث با هم به جاهاي خوبي رسيده بود که يک روز خداحافظي کرد و گفت شوهر من به من گفته اگر يکبار ديگه با شيعيان صحبت کني تو را طلاق خواهم داد. من اينجا کسي رو ندارم و خوب نميتونم ديگه با شما ارتباط داشته باشم. نميدونم توي دوستان کسي هست که با گروههاي اسلامي قديمي ياهو آشنا باشه يا نه! فردي بود به نام ليلون! فعاليت خودش رو در گروه ايران اسلام با پستهاي مهدويت آغاز کرد. چند بار خواست مدريتور گروه بشه که با مشورت با دوستان ، با اين امر مخالفت شد. ايشون گروهي رو با نام منتظران تشکيل دادند. يک سال فعاليت شبانه روزي باعث شد که اين گروه از گروههاي خوب اسلامي بشه. يک سفر به مکه داشتند و وقتي برگشتند شدند مبلغ وهابيت!!! البته با تسلط ايشون به مباحث معلوم بود که اين يک سال هم آماده سازي اذهان براي پذيرش آي-دي ليلون بود و در اين مدت هم نقش بازي ميکرد. ايشون هنوز هم در اينترنت فعال هست و خوب خوشبختانه سايه‌ي من رو با تير ميزنه. يک سال در گروه منتظران با هم بحث داشتيم (به آرشيو اونجا مراجعه کنيد) و من تعجب ميکنم از اون جوابهايي که در بهش ميدادم!! در کل اينکه وحدت خوبه به شرط از دست ندادن عقايد شخصي شيعه. عقايدي مثل دعاي صنمي قريش و امثال آن. يا علي
     <      1   2   3   4   5    >>    >